سپیده ومسواکش
هر وقت می خواستیم مسواک بزنیم یااینکه اونوببریم حموم مسواکارو می دیدید اونارو می خواست حالا به یکی هم قانع نمی شد بخاطر همین تصمیم گر فتیم برای دختر گلمون یه مسواک خوشگل بخریم تا هم دست از سرمسواکای ما برداره هم کم کم مسواک زدن را یاد بگیره هر چند که تا حالا فقط 8از مرواریدای قشنگش از صدف بیرون اومدن
ا
الهی قربون مسواک زدنت برم که اینجاداری تی وی نگاه می کنی که بابا سعید ازت عکس گرفته اینقدر مسوا کشو دوست داشت که تا مدت ها هر جا می رفتیم باخودش می اورد
این هم یه نوع مسواک زدن سپیده دخترم فکر می کنه که باید از دو طرف مسواک زداشکال نداره مامانی اول راهی کم کم راه میفتی
سپیده جون میخاد از حالا مواظب دندوناش باشه تامثل مامانش پاش به دندون پزشک باز نشه چون چند روز گذشته چشمتون روز بد نبینه گرقتار دندون دردی شدم که مجبور شدم دکتر برم
ااینکه ایران ترمیم شده بود ولی نمی دونم چرااینجوری شدروز اولی که رفتیم سپیده خیلی خوب بادندون پزشک برخورد کرد حتی بااون هم دست داد اما همین که شروع به کار کرد زد زیر گریه دکتر باهاش شوخی وحرف می زد سپیده بیشتر گریه می کردنمی دونم ازدکتر ترسید یا از سرصدای دستگاهها جلسه دوم وسوم همین که از آسانسور بیرون میومیدیم دو هزاریش میوفتاد که کجا آومدیم وزود میومد توبغلم ماهم چاره ای نداشتیم واون را هم باخودمون می بردیم چون پیش هیچ کسی نمی مونه از وقتی که امدیم اینجا بیشتر بهم وابسته شده.
راستی تایادم نرفته بگم که مسواکای ما همچنان از دست دخملی در امان نیستن چون به غیر مسواک خودش مسواک ماهم میخادموقع مسواک زدن باید همه جای خونه رازیررو کنیم تامسواکمون پیدا کنیم