سپیده وهندونه
چند شب پیش هندونه خریدیم سپیده وقتی اون دست بابایی دید گفت بابا بده بده توپ بچم فکر می کرد توپه آخه یه توپ شبیه هندونه داره تو اسانسور همش می خواست بلندش کنه
اون شب حسابی خرید کرده بودیم من و باباسعیدش دستامون پر بود سپیده خانم هم همکاری کرد و یه چیزی برداشت تا یه کم وسایلا کم بشه حالا بگین چی برداشت چیزی که مال خودش بود بسته پوشکی بود که براش گرفته بودیم
داره روی هندونه طراحی می کنه تلافیه شب یلدا که هندونه گیرمون نیومد
نوش جانت عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی